حکایت عشق

گنجینه مطالب ادبی و عشقولانه

حکایت عشق

گنجینه مطالب ادبی و عشقولانه

حیف عمرم

حیف عمرم

حیف لحظه های خوبی که برای تو گذاشتم
حیف غصه ای که خوردم، چون ازت خبر نداشتم

حیف اون روزا که کلی ناز چشماتو کشیدم
حیف شوقی که تو گفتی داری اما من ندیدم

حیف حرفای قشنگی که برای تو نوشتم
حیف رویام که واسه تو از قشنگیاش گذشتم

حیف شبها که نشستم با خیالت زیر مهتاب
حیف وقتی که تلف شد واسه دیدن تو ، تو خواب

حیف با وفایی من، حیف عشق و اعتمادم
حیف اون دسته گلی که ، توی پاییز به تو دادم

حیف فرصت های نقرم ، حیف عمرم و دقیقه م
حیف هرچی به تو گفتم ،راس راسی حیف سلیقه م

حیف اشکایی که ریختم واسه تو دم سپیده
حیف احساس طلاییم ، حیف این عشق و عقیده

حیف شادی توی روزی که می گن تولدت بود
حیف عاشقیم که گفتی اولش کار خودت بود

حیف جمعه های دلگیر ، حیف شنبه های رنگی
حیف اون روز که نوشتم ، چشای به این قشنگی

حیف فکرایی که کردم واسه جستن بهونه
حیف عشقی که کسی نیس حالا قدرشو بدونه

حبف اون همه قسم ها که به اسم تو نخوردم
حیف نازی که کشیدم چون که طاقت نیاوردم

حیف اون کسی که دائم عاشقم بود توی رویا
حیف که تو از راه رسیدی اون و دادمش به دریا

حیف چیزی که ندارم ،حیف ذوقی که نکردی
حیف گرمایی دستم که سپردمش به سردی

حیف قلبم که یه روزی دادمش دستت امانت
حیف اعتماد اون روز ،حیف واژه خیانت

حیف اون همه دعاهام، واسه ی تو شب یلدا
حیف اون چیزی که گم شد ، دیگه هم نمی شه پیدا

حیف اون شبی که گفتم پیش تو کمه ستاره
حیف اون حرفا که گفتی ، گفتم اشکالی نداره

حیف چشمایی که گفتم با تو با لبای خندون
حیف آرزوی دیدار ، با تو بودن زیر بارون

 
.زیر سایه ی امن ترین سایه بان هستی دلواپس دلواپسی های یکدیگر باشیم 



 

دوستت دارم ...!

$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
 
دوستت دارم چون تنهاترین ستاره زندگی منی
دوستت دارم چون تنها ترین مصراع شعر منی
دوستت دارم چون تنهـا ترین فکر تنهایی منی
دوستت دارم چون زیباترین لحظات زندگی منی
دوستت دارم چون زیباترین رویــای خواب منی
دوستت دارم چــون زیبـــاترین خــاطـرات منی
دوستت دارم چــون بـه یک نگـــاه عشق منی
 
$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
ای همه عشق من
کنارم باش ...
شاهد لحظه هایم باش...
ببین با رفتنت چه دردی میکشم ...
ببین دیگر زمونه طلوع عاشقانه ندارد ...
ای عزیز دلم ، ای تنها سنگ صبورم با رفتنت من نیز نابود شده ام
آری ای عزیز دلم من بی تو این زندگی این دنیا را نمیخواهم ،
من تو را میخواهم تویی که پاکی را در نگاه زیبایت میبینم
تویی که صداقت را در اعماق وجودت حس میکنم پس نرو ...
و تنهایم نگذار این دنیا بی تو زیبایی ندارد این دنیا برایم بی تو پوچ و بی مفهوم است
آری ای عزیز دلم من میخواهم کنارت باشم ، نه ساعت ها بلکه سالیان دراز میخواهم تو از آن من باشی .
میخواهم آن قلب پاک و معصوم در زندان دل من باشد .عزیزم دوستت دارم...
باور کن که تو تنها عشقم بودی و خواهی ماند ...
ای ستاره ی شب های بی قراری ، ای تک سوار جاده ی عشق و زندگیم ، دوستت دارم ...
به آن ایزد یکتا که تو و را مرا آفرید قسم که دوستت دارم ...
بمان ... آری بمان شاهد لحظه هایم باش شاهد لحظه هایی که من بی تو مانند شمع آب میشوم و میسوزم ...  
 
ای تمام وجودم دوستت دارم ... به وسعت یک دریای طوفانی دوستت دارم... به اندازه تمام
 
دنیایی که پروردگار آفریده تو را میپرستم ای عشق مقدسم دوستت دارم...
دوست داشتم دستانت در دستانم بودتا از عشق تو آب میشدم و در آتش عشقت میسوختم.  
ژدوست داشتم در کنارت بودم تا در چشمانت خیره میشدم و دوست داشتنم را به زبان می آوردم .
آری ای عشقم ، تنها کسم ، من عاشقم، عاشق تو ،عاشق چشمهایت دل مهربانت ، تنهایم نگذار ...
نگذار با بدی ها ، زشتی ها ، نامردی های دنیا آشنا شوم
ای عزیزم تنهایم نگذار من به جز تو همدمی ندارم، مونس دلی ندارم ،
 
ای تنها ستاره ی شب های بی کسی ام تو هم مثل من با سختی ها بجنگ برای بهم رسیدن باید جنگید
 
پس تنهایم نگذار تو هم مثل من با خوبی ها، بدی ها بجنگ. نگذار با نبودنت در 
 
این دنیای به ظاهر زیبا، غرق شوم نگذار با نبودنت من نیز نابود شوم، بگذار با بودنت 
 
طعم  عشق را بچشم بگذار با بودنت به شهر آرزوها سفر کنم. پس بمان و دستانم را 
 
در این شهر غریب، بی کس نگذار، پس بمان و مثل من چشم انتظار پیوند باش
 
$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
 دلم می خواهد گریه کنم به حال زار این دلم
دلم می خواهد داد بزنم واسه رهایی از خودم

دلم می خواهد پر بکشم به آسمون سفر کنم
روی ابرها بشینم به آدما نظر کنم

دلم می خواهد داد بزنم همه جا فریاد بزنم
بگم ستاره گم شده خاموش و بی صدا شده

از عشقش جدا شده تازه مثل ما شده
بی نور و بی صدا شده داره حق حق میکنه

اونم می خواهد گریه کنه از این دل بی همزبون
پیش خدا شکوه کنه آره دلش گرفته
مثل من سرشتش طالعش شوم شوم
$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$

حرفهای دل من ... ! ! !

óóóóóóóóóóóóóóóóóóóóóóóóóóóóóóóó
خیلی سخته بخوای به کسی که سال ها و ماه ها دوستت داشته بگی که دوسش نداری !
خیلی سخته به کسی که دوستت داشته و تو هرگز نتونستی دوستش داشتنشو درک کنی ، حقیقت رو بگی ... !
خیلی سخته وقتی بهش گفتی ، روح خسته ی خودت رو آروم کنی !
خیلی سخته غرور کسی رو که به خاطر تو شکسته شده نادیده بگیری ! اما مجبوری ! ...
خیلی سخته خودت رو جوری نشون بدی که نیستی ! تا شاید اون ازت دل بکنه ...
درسته تو اون رو دوست داری اما خوب دلت و احساست بهت اجازه نمیده دلش رو بشکنی
و همش می خوای راهی پیدا کنی که اون ترکت کنه ! که فکر کنه تو دوسش نداری ...
خیلی سخته که بغض ، گلوت رو گرفته باشه اما با خونسردی بهش بگی که دوسش نداری ... !
بگی که اونو نمی خوای ... !
خوب تو هم دل داری ! می ترسی دلش رو بشکنی ، همونجور که یکی دیگه دل تو رو شکست !؟
حرفت رو به اون می گی و میری ! دلش رو می شکنی اما از خدا می خوای که دل شکسته اون رو مرحم بذاره !
 اما تو مجبوری ، تو مجبور بودی !؟
 دیگه داری با خودت حرف می زنی : حالا تکلیف چیه ؟
جواب این دل شکسته رو کی باید بده ! منی که دلی رو شکستم یا اونی که دلش شکسته؟ 
اونی که بی تفاوت به اینکه چی رو داره زیر پاش له می کنه و رد میشه یا اونی که مراقب دلش نبوده ؟  
اما نه ! تو بی تفاوت نبودی ... تو خودت هم قلبت هزار تکه شد !
تو مثله بعضی از آدما نیستی که از صدای شکستن دل آدما لذت می برن !  تو مجبور بودی ....
چون نگذاشتن که اونو دوست داشته باشی ...
 من بر سر دوراهی زمان در دلمردگی این ثانیه ها به خاطر شکستن دل تو نابود شدم و تو ندیدی ... ؟!؟
حالا دست ها یم ساده ترین دلواپسی هستند ! تو مرا به مرداب فراموشی می سپاری و من هرگز شکستن دل تو را فراموش نخواهم کرد ... !؟!!
تو مرا در اعماق قلبت دفن می کنی و من همیشه زخمی را که به قلب تو زدم ، زخمی که تو روزی بر آن مرحم می گذاری ! بر دل خواهم داشت !! ....
 اما باز هم مرا گونه ای دیگر می بینی ....
نمی خواهم بدانی که از صدای شکستن قلبت خورد شدم ....
دوستت داشتم اما اشک می ریزم ! پر شدم از حرف های باران خورده ...
اما من صبر را آموخته ام ....
óóóóóóóóóóóóóóóóóóóóóóóóóóóóóóóó

حرف های زیبا


  

نمیخوام بگم که قدر یه دنیا دوستت دارم... چون دنیا یه روز تموم میشه...

نمیخوام بگم که مثل گلی... چون گل هم یه روز پژمرده میشه...

نمیخوام بگم که سیاهی چشمات مثل شبهای پر ستاره اس... چون شب هم بالاخره تموم میشه...

نمیخوام بگم که مثل اب پاک و زلالی... چون اب که همیشه پاک نمیمونه...

نمیخوام بگم که دوستت دارم... چون منکه اصلا دوستت ندارم... بلکه من عاشقتم...

 چقدر سخته هر لحظه با تو بودن اما از تو دور بودن

عشق خیس شدن دو دلدار در زیر باران نیست...

عشق اینست که من چترم را روی دلدار بگیرم و او نبیند...

نبیند و هرگز نداند که چرا در زیر باران خیس نشد

چشم زیباست وقتی که پر از اشک باشه

اشک زیباست وقتی که برای عشق باشه

عشق زیباست وقتی که برای تو باشه

تو زیبایی وقتی که با من باشی

اولین طلیعه عشق آخرین تابش عقل است ... (سخنی از بزرگان)

عشق مرد قسمتی از زندگی اوست و عشق زن همه زندگی اوست ... (لرد بایرون)

همه به خاطر عشق زاده شده ایم ، عشق پایه و اساس هستی و تنها پایان آن است ... (دیز رائیلی)

اگر می خواهید دوستتان بدارند ، دوست بدارید و دوست داشتنی باشید...(فرانگلین)  


« شب،مهتاب،من »

 

*  *  *  *  *  *  *  *  *  *  *
دیشب با خیال تو به مهتاب سفر کردم
از کنار شاخه بید زمان از یاد تو گذر کردم
این بار باز نگاهت همچون صدایت غم پنهانی داشت
زخم های دیرنت سرپوشی از پریشانی داشت
من با خیال تو دیشب از جاده ی بی انتهای شب گذر کردم
این بار باز هم از حسادت به مهتاب نظر نکردم
بی تو مرا، مهتاب رنگی دگر است
زلف های پریشان شب برایم غم دگرست
بی تو شب برایم کابوسی از آخرین نگاه توست
چشمان پور شور تو در شب برایم فانوس راه
بازکابوس رفتن تو در خیالم نقش می بست
با زلفی پریشان ، با زخم دیرینت سوار بر دوش باد
و کابوس رفتنت مرا به آتش کشید
بی تو بودن و بی تو به مهتاب نگاه کردن
برایم دردو کینه و آه و حسرت
دیشب با خیال یاد تو
شب را به صبح سر کردم
این بار هم باز از روی خجالت به تو نظر نکردم
بی تو بودن و بی تو به مهتاب نگاه کردن برای من کابوسی از رفتن دیرینه توست